کد مطلب:134752 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:239

انگیزه های قیام از دیدگاه قیام کنندگان
اگر از آنهایی كه به انقلاب فرا خوانده اند و سپس از آن رویگردان شده اند، بگذریم به كسانی می رسیم كه با امام (ع) تاآخرین لحظه انقلابی مانده اند؛ لحظه ای كه به شهادتشان، عمل انقلابی شان را ماندگار نموده اند. همه ی آنها همین اندیشه را در سر می پروراندند و قیامشان را توجیه می كردند و ارتش بنی امیه را به تأیید این توجیهات یعنی ظلم و ستم اجتماعی و سیاست ترور و وحشتی كه حاكمان به كار گرفته اند فرا می خواندند.

مثلا زهیر بن قین، سورا بر اسب با شمشیر در برابر ارتش بنی امیه چنین سخن گفت:

«ای مردم كوفه؛ شما ر از عذاب الهی می ترسانم؛ حق مسلمان بر برادر مسلمانش، نصیحت كردن است. ما تاكنون بر یك دین و مذهب واحد چون برادران هم بودیم تا زمانی كه بین ما و شما شمشیر و جنگ اتفاق نیفتاده بود. شما شایسته ی نصیحت ما هستید؛ و هرگاه شمشیر میان ما باشد، پیوند ما از هم می گسلد و ما و شما هر یك امتی جدا خواهیم بود. خداوند ما و شما را به ذریه پیامبرش، محمد (ص) و خاندانش می آزماید تا ببیند كدام یك از ما و شما عامل به آن هستیم ما شما را به یاری آنها و خوار نمودن ستمگر، فرزند ستمگر، عبیدالله بن زیاد فرا می خوانیم.


شما از آنها جز بدی چیزی نصیب تان نمی شود؛ آنها دست و پاهای تان را قطع می كنند و چشمانتان را میل می شكند و شما را مثله می كنند و بر تنه های نخل به صلیب می كشند و بهترین شما و قاریان شما را می كشند؛ افرادی چون حجربن عدی و یارانش و هانی بن عروه و امثال او را به قتل می رسانند».

[لشكریان بنی امیه] او راناسزا گفتند و ابن زیاد را مدح نمودند و گفتند: «به خدا قسم ما از این جا نمی رویم مگر این كه سرور تو و یارانش را بكشیم و یا او و یارانش را تسلیم سلطان نماییم».